۱۳۸۹ بهمن ۲۱, پنجشنبه

در گذر روزگار ایستاده ایم!!

.http://uploadtak.com/images/7cyoivacdin1kl3b9l6.jpg

دریا اسیر سوز زمستان نمی شود

جنگل طلسم چشم بیابان نمی شود

گیسوی سرو دست نسیم است و مثل بید

آواره ی تلاطم طوفان نمی شود

وقتی که ریشه ها به دل خاک رفته اند

دست تبر حریف درختان نمی شوند

این صبح را به قیمت ایمان خریده ایم

این صبح، تا ابد شب هجران نمی شود!

سید محمد مهدی شفیعی

http://uploadtak.com/images/0klxbmqm0g0fhn41799.jpg

۱۳۸۹ بهمن ۱, جمعه

نهج البلاغه 4 // أَيْنَ؟؟!!

http://www.rasekhoon.net/_WebSiteData/PhotoGallery/Photos/f64a5727-c233-45cb-88ec-77af49692f2f.jpg


أَيْنَ صاحِبُ يَوْمِ الْفَتْحِ وَ ناشِرُ رايَةِ الْهُدى؟

كجاست صاحب روز فتح و برافرازنده پرچم هدايت در عالم؟

أَيْنَ مُؤَلِّفُ شَمْلِ الصَّلاحِ وَالرِّضا؟

كجاست آنكه پريشانيهاى خلق را اصلاح و دلها را خشنود مى سازد؟

أَيْنَ الطّالِبُ بِذُحُولِ الْأَنْبِياءِ وَ أَبْناءِ الأَنْبِياءِ؟

كجاست آنکسي كه از ظلم امتّ بر انبياء و اولاد انبياء دادخواهى مى كند؟

.
أَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاءَ؟

کجاست آنکه انتقام خون شهيد کربلا را خواهد گرفت؟

أَيْنَ الْمَنْصُورُ عَلى مَنِ اعْتَدى عَلَيْهِ وَافْتَرى؟

كجاست آنكه خدا بر ستمكاران و تهمت زنندگان، او را پيروز مى گرداند؟

أَيْنَ الْمُضْطَرُّ الَّذى يُجابُ إِذا دَعي؟

كجاست آنكه دعاى خلق پريشان را اجابت مى كند؟

أَيْنَ صَدْرُ الْخَلائِقِ ذُوالْبِرِّ وَالتَّقْوى؟

كجاست آن بالاترين خلايق و صاحب نيكوكارى و تقوى؟

أَيْنَ ابْنُ النَّبِىِّ الْمُصْطَفى؟

كجاست فرزند پيغمبر محمد مصطفى؟

وَابْنُ عَلِىٍّ الْمُرْتَضى؟

و فرزند على مرتضى ؟

وَابْنُ خَديجَةَ الْغَرّاءِ؟

و فرزند خديجه بلند مقام ؟

وَابْنُ فاطِمَةَ الْكُبْرى؟

و فرزند فاطمه زهرا بزرگترين زنان عالم؟



(فرازی از دعای ندبه)

***

خبر از حوادث آینده!!!

آگاه باشید!

آنان که پدر و مادرم فدایشان باد، از کسانی هستند که در آسمان معروف، و در زمین گمنامند.

هان ای مردم!


در آینده پشت کردن روزگارِ خویش و قطع شدن پیوندها و روی کار آمدن خردسالان را انتظار کشید، و این روزگاری
است که ضربات شمشیر بر مومن، آسان تر از یافتن مال حلال است.


(نهج البلاغه // بخشی از خطبه 187)

۱۳۸۹ دی ۲۸, سه‌شنبه

شهید سید مجتبی نواب صفوی

http://rasekhoon.net/_WebSiteData/PhotoGallery/Photos/0b0b54c0-dfdc-4e7a-b2a6-891e6327152f.jpg

http://rasekhoon.net/_WebSiteData/PhotoGallery/Photos/39b850e2-54bb-42d8-88c9-2f54d64736ae.jpg
http://rasekhoon.net/_WebSiteData/PhotoGallery/Photos/aa91e3b1-c17a-411b-8911-451361c1d45a.jpg 

چه حس قریبی!! وقتی به چهره کسی که نه او را دیده ای و نه درکش کرده و به اندازه ی چند نسل با او فاصله داری نگاه می کنی و اینچنین شور و این چنین بی قراری تمام وجودت را فرا می گیرد روحت سرشار می شود از قیام از حرکت!!

نگاهش را با تو سخن دارد!!

عمق نگاهش تو را فرا می خواند به جاری شدن/فهمیدن/ایستادن/ فریاد کشیدن/ مقابله کردن و...

در حیرتم از چنین سیمایی!!

عشق را معنا می کند!! عشق را در وجودت به یادگار می گذارد!!

دلیلش برایم جای سوال داشت.

نگاهی به تاریخ!!

شاید بتوانم دلیل این حس را بیابم.

سید مجتبی نواب صفوی

در دوران غربت محض قیام کرد و نامی را به زبان جاری ساخت که گوش اندک شخصیتی با آن آشنا بود.
او نام حکومت اسلامی و حاکمیت احکام قرآن
را كه كمتر به گوش كسی رسیده ‏بود بلند كردند.

او در زمانی چنین سخن گفت که جوانی بیست و چند ساله بود و در ان زمان تنها مبارزات
در حد مخالفت با ممنوعیت حجاب زمان رضا شاه بود.
او چنان پر شور و حرارت در راه و اندیشه های اسلامی استوار بود که عده ای را گرد خود جمع نمود.

او با مقاومت و شجاعت و باز تاکید می کنم شجاعت بی نظیر خود
حرکت هایی را بنیان نهاد و تاثیرات بسیاری در جهان اسلام باقی گذاشت.
و خاطراتی را در دل تاریخ به یادگار نهاد که بعد از گذشت چند دهه با خواندن آن ها قلبت را حس می کنی چون جوری دگر می تپد و کالبد تنگ می شود برای خروش روحت و زبان قاصر از بیان احساسات و کلمه ناتوان برای شرح بزرگواری او.

خاطراتی چون:


نخست وزیری هژیر و اعتراضات فداییان اسلام /دستگیری نواب و تلاش برای آزادی او /…اعدام انقلابی هژیر /سفر نواب به قم برای اعلام تشكیل مجمع مسلمانان /مردم كاشان و دكتر برجیس (بهایی)/نواب در دادگاه /اعدام انقلابی رزم آرا مهم ترین عاملی که از ملی شدن صعت نفت جلوگیری می کرد /دعوت از نواب برای شركت در مؤتمر اسلامی /شركت در مؤتمر اسلامی و حضور در فلسطین /نمازعشق /ملاقات با خبرنگار مسیحی /ملاقات با شاه اردن «ملك حسین»/بازگشت به عراق و آمادگی برای سفر به مصر و...




در آخر با خود گفتم که اگر با دیدن عکسش این چنین حسهای دروجودت ظهور نمی یافت جای سوال داشت!!!

یاد و نامش جاودان!!

۱۳۸۹ دی ۲۵, شنبه

تفکر گروهی!!


http://naseh.ir/Portals/0/ee_meeting.jpg


در بین همه ی مواردی که داشتم برای امتحان رفتار سازمان می خوندم سرفصلی توجه من رو جلب کرد

تفکر گروهی!!!

همیشه این فکر رو داشتم که گروهی که پیوستگی× بالایی داشته باشه گروه موفقی خواهد بود و تمام موانع رو از سر راه خودش بر می داره و برای رسیدن به اهدافش هیچ چیز نمی تونه جلو دارش باشه!!

وقتی داشتم می خوندم با این جمله مواجه شدم!

گروه هایی با پیوستگی بالا و عملکردهای نامطلوب !!

اولش فکر کردم اشتباه شده اما وقتی ادامه مطلب رو خوندم جالب تر شد.!
از تفکر گروهی که به نظر میاد کلمه مثبتی باشه و بار مثبتی داشته باشه
به عنوان یک بیماری برای گروه نام برده شد.!!

و جالب این که این بیماری مرموز عوارض خاصی هم داشت و قابل توجه!!

۱- توهم آسیب ناپذیری
۲- گریز از انتقاد های منطقی
۳- کلیشه سازی
۴- اغماض لغزش های گروه
۵- اتفاق آرا و توافق جمعی بی منطق
۶- سانسور شدید اطلاعاتی

خیلی جالب بود اصلا فکرش رو هم نمی کردم که این ویژگی ها می تونه برای یک گروه باپیوستگی بالا نام برده بشه!!
و جالب این که گفته شده بود این تفکر گروهی زمانی رخ میده

که یک گروه آنقدر پیوستگی داشته باشند که بینش مربوط به اهداف اصلی را بالقوه گم کنند.

----------------------------
× پیوستگی: فشار هایی را که اعضاء یک گروه با آن مواجه هستند وسعی می کنند که قسمتی از گروه باقی بمانند می باشد.
× در ضمن اصلا هم توجه نکنید که من تا موقع امتحان این رو نخونده بودما!!!