شب من نشان مویت سحرم نشان رویت
قمر از فلک بر افتد چو نقاب برگشایی
صنما تو همچو شیری من اسیر تو چو آهو
به جهان که دید صیدی که بترسد از رهایی؟
۱۳۸۹ دی ۱۰, جمعه
۱۳۸۹ دی ۸, چهارشنبه
۱۳۸۹ دی ۳, جمعه
نهج البلاغه ۱
آینده بشریت و ظهور حضرت مهدی(عج)
به راه های چپ و راست رفتند، و راه ضلالت و گمراهی پیمودند، و راه روشن هدایت را گذاشتند.
پس درباره ی آنچه که باید باشد شتاب نکنید، و آنچه را که در آینده باید بیاید دیر مشمارید.
چه بسا کسی برای رسیدن به چیزی شتاب می کند، اما وقتی به آن رسید دوست دارد که ای کاش آن را نمی دید، و چه نزدیک است امروزِ ما به فردایی که سپیده یآن آشکار شد.
ای مردم!!
اینک ما در آستانه ی تحقق وعده های داده شده، و نزدیکی طلوع آن چیزهایی که بر شما پوشیده و ابهام آمیز است، قرار داریم.
بدانید، آن کس از ما(حضرت مهدی(عج)) که فتنه های آینده را دریابد، باچراغی روشنگر در آن گام می نهد، و برهمان سیره و روش پیامبر(ص) و امامان(ع) رفتار میکند تا گره ها را بگشاید، بردگان و ملت های اسیر را آزاد سازد.
جمعیت های گمراه و ستمگر را پراکنده و حق جویان پراکنده را جمع آوری می کند.
(حضرت مهدی(عج)) سال های طولانی در پنهانی از مردم به سر می برد، آنچنان که اثر شناسان؛ اثر قدمش را نمی شناسند، گرچه در یافتن اثر و نشانه ها تلاش فراوان کنند.
سپس گروهی برای درهم کوبیدن فتنه ها آماده می گردند، و چونان شمشیر ها صیقل می خورند.
دیده هاشان با قرآن روشنا یی گیرد، و در گوش هاشان تفسیر قرآن طنین افکند، و در صبگاهان و شامگاهان جام های حکمت سر می کشند.
(نهج البلاغه/خطبه ی 150)
۱۳۸۹ آذر ۲۵, پنجشنبه
با/یا حسین
باحسین تا یا حسین یک نقطه کم دارد ولی یاحسین گفتن کجا و باحسین بودن کجا ؟؟!
خواستم گوش کنم یا سخن بگویم؟؟!!
خواستم ارباب باشم یا بنده؟؟!!
خواستم شور داشته باشم یا شعور؟؟!!
پیام رسالت را شنیده ای؟؟!!
یا انقدر سرو صدا های وسیله های کلاس درس عاشورا گوش هایت را پر کرده که دیگر صدای فریاد ها حسین را نمی شنوی.
می خواهی ارباب باشی و امام بنده ات!! پس تنها متوسل باش و تنها یا حسین بگو و تنها سخن بگو، سخن از خواسته هایت از مشکلاتت از کم و کاست زندگیت!!!
یا
می خواهی بنده باشی و امام ارباب!! پس متمسک باش، با حسین باش و تنها گوش فراده!!!
کوفیان 18 هزار نامه نوشتند و گفتند "یا ایاعبدالله" یا حسین گفتند، اما به سلیقه ی خودشان
یا حسین ،با حسین برایشان بی معنا بود!!
آنها فقط گفتند، نشنیدند!!
خدایا
ذکر لبانمان را یا مهدی و قلبمان و فعلمان را با مهدی زهرا همراه گردان
آمین
شور را با شعور باید داشت ورنه پرواز محال است!!
۱۳۸۹ آذر ۲۲, دوشنبه
حضرت علی اکبر (ع)!!!
آسمان هم امشب در غمت می بارد!!
سنگینی غمت این چنین کرد.
ای بزرگ زاده
ای بزرگ مرد
ای بزرگوار
داغت سوزاند جان آسمان را...
۱۳۸۹ آذر ۲۰, شنبه
ثار الله!!!
در قبایل عرب همواره جنگ بود، اما مکه زمین حرام بود
و سه ماه رجب، ذی القعده، ذی الحجه و محرم، زمان حرام،
یعنی که در آن جنگ حرام است.
دو قبیله که باهم می جنگیدند، تا وارد ماه حرام می شدند،
جنگ را موقتا تعطیل می کردند، ماه حرام رسیده است
و چون بگذرد، جنگ ادامه خواهد یافت،
سنت بود که بر قبه ی خیمه ی فرمانده قبیله، پرچم سرخی بر می افراشتند،
تا دوستان ، دشمنان و مردم، همه، بدانند که:
جنگ پایان نیافته است.
آنها که به کربلا می روند، می بینند که جنگ با پیروزی یزید پایان گرفته و بر صحنه ی
جنگ، آرامش مرگ سایه افکنده است
.اما می بینند که بر قبه ی آرامگاه حسین، پرچم سرخی در اهتزاز است.
بگذار این سال های حرام بگذرد!
(قسمتی از کتاب حسین وارث آدم)
شهید دکتر علی شریعتی
خون بهای خون خدا چیست؟!!!
۱۳۸۹ آذر ۱۴, یکشنبه
مـــــــــــــحرم!!!
حسین(ع)
تو ای حسین!
با تو چه بگوییم؟
"شب تاریک و بیم موج و گردابی چنین هائل"
و تو ای چراغ راه،
ای کشتی رهایی،
ای خونی که از ان نقطه ی صحرا،
جاودانه می تپی و می جوشی،
و در بستر زمان جاری هستی،
و بر همه نسل ها می گذری،
و هر زمین حاصل خیز را سیراب خون می کنی،
و هر بذر شایسته را در زیر خاک می شکافی و می شکوفانی،
و هر نهال تشنه ای را به برگ و با حیات و خرمی می نشانی،
ای آموزگار بزرگ شهادت!
برقی از آن نور را
بر این شبستان سیاه و نومید ما بیفکن!
قطره ای از آن خون را
در بستر خشکیده و نیم مرده ما جاری ساز!
و تفی از آتش آن صحرای آتش خیز را
به این زمستان سرد و فرسوده ی ما ببخش!
ای که "مرگ سرخ" را برگزیدی
تا عاشقانت را از"مرگ سیاه" برهانی،
تا با هر قطره خونت،
ملتی را حیات بخشی و تاریخی را به تپش آری
و کالبد مرده و فسرده عصری را گرم کنی،
و بدان جوشش و خروش زندگی و عشق و امید دهی!
ایمان ما، ملت ما، تاریخ فردای ما، کالبد زمان ما،
" به تو و خون تو محتاج است"
(شهید دکتر علی شریعتی)
۱۳۸۹ آذر ۱۰, چهارشنبه
مغز متفکر!!!!
برنامه ریزی فرهنگی!!!
مغز متفکر یک جامعه!!!
همفکـــــری!!!
به نظر شما
مغز متفکر یک جامعه جهت برنامه ریزی فرهنگی چه تعریفی می تونه داشته باشه؟
دارای چه ویژگی های است؟
از چه افراد و اجزایی تشکیل شده باشد؟
باید دارای چه قدرتی باشد؟
بر چه سازمان ها و نهاد هایی تاثیر گذار باشد؟
از چه سازمان ها و نهاد هایی تاثیر پذیر باشد؟
باید چگونه باشد و چگونه هست؟
جواب این سوالات رو از هر جنبه ای که ذهنتون رو مشغول می کنه بررسی کنید!!
هم در داخل کشور و هم سایر کشور ها رو ارزیابی نموده و تطبیق دهید!!
باتشکر
اشتراک در:
پست‌ها (Atom)