از پشت سر صدا کرد، خانم دکتر
برگشتم و گفتم: من دکتر نیستم!
گفت: خب بعدا که دکتر میشی؟!
گفتم: نه!
گفت: خب حتما دانشجوی پرستاری هستی؟!!
گفتم: نه!!
گفت: پس چی؟!
گفتم: ما امدادگریم که برای کار آموزی اومدیم بیمارستان
امداد گری کجا و پزشکی کجا!!!
با دردی که داشت لبخندی زد و گفت: چه جالب!!
خوبه که دارید این چیز هارو یاد می گیرید
و ادامه داد کمک به انسان ها ، آدم رو اون دنیا نجات میده
گفتم: شما دعا کنید، دعا کنید که خدا نیت هامون رو خالص کنه
گفت: انشا الله
حقیقتا بیمار صبوری بود، با استقامت، با درد شدیدی که بعد از عمل داشت
فقط می شد از چهرش فهمید که چه دردی می کشه،
چهره ای رنگ پریده و صورتی که خیس عرق بود.
** انشا الله که همه بیمارها شفا پیدا کنن **
--------------------------------------------------------------------------------------
طوماری به نام قلب
دوشنبه روزی بود،
که روش تئوری نوار قلب گرفتن رو بهمون یاد دادن،
بعد از تموم شدن کلاس رفتیم روش عملی گرفتن نوار قلب رو یاد بگیریم،
بهمون گفتن که دستگاه ها باهم متفاوت هستن،
بهتره برای راحتی کارتون از پرستارها روش کار دستگاه رو بپرسید،
گفتن که امید واریم تا اخر دوره ای که تو بیمارستان هستید بتونید نوار قلب بگیرید،
اون روز به جای این که تا ساعت 1 بمونیم
تا ساعت 5 تو بیمارستان موندیم
یه بیمار جدید برامون آورد که فکر کنم می خواست
از پاش پلاتین هارو دربیاره
ما رو صدا کردن و پرسیدن نوار قلب بلدید بگیرید ما هم با اعتماد بنفس گفتیم
بـــــــــــله
گفتن برید از دوتا بیمار نوار قلب بگیرید یکی همون بیماری که تازه ورده بودن و اون یکی پسری به اسم رحمان
اولین نوار قلب رو با سلام و صلوات رفتیم گرفتیم و اومدیم
خوشحال، خوشحال دستگاه رو بردیم تو اتاق رحمان
*رحمان بیماری اناتومی مادر زادی داشت
یه بار عمل کرده بود و باز دوباره برای عمل دومش اومده بود
پسری ساکت و گوشه گیر صبح همون روز برده بودمش روانشناسی قبل از عمل.
خلاصه سه تایی رفتیم تو اتاق رحمان،
وقتی دستگاه رو دید کمی ترسید،
ما هم برای آروم کردن کلی داستان ساختیم و براش تعریف کردیم و کلی حرکتات عجیب غریب که شاید بخنده خلاصه با اون هم انرژی یه لبخندی زد
دستگاه رو وصل کردیم به بدنش و طبق روال قبل که پرستار توضیح داده بود شروع کردیم به گرفتن نوار قلب،
ما هم همین طور با رحمان حرف می زدیم و حرف می زدیم و حرف
بعد به خودمون اومدیم و حس کردیم یکم طول کشید و انگار دستگاه دیجیتال بیمارستان دلش نمیاد قطع کنه
یکی از بچه ها رفت پرسید و گفتن خودش قطع می کنه و ما همچنان با تعجب به دستگاه خیره شده بودیم که چرا تموم نمی کنه
همه افراد اتاق خیز برداشتن سمت ما
از اونجایی که میدونستن ما کارآموزیم شروع کردن به گفتن
ما هم که نمی تونستیم جلوی خنده خودمون رو بگیریم
همراه بقیه می خندیدیم و نواز قلب هایی که از دستگاه میومد بیرون رو جمع میکردیم و جالبیش این بود که دکمه استپ هم کار نمی کرد
نوار قلبی که شاید خیلی بشه 50 سانته ما ار رحمان 3متر و 50سانتی مترگرفتیم
کل اتاق و از همه مهمتر رحمان بلند می خندیدن
داستانی بود انقدر خندیدیم که اشک می ریختیم
آخر کار، پرستار اومد و ما رو تو اون احوال دید و اونم خندش گرفت دستگاه رو قطع کرد و یه نوار قلب 30 سانتی از رحمان گرفت.
از اون به بعد هر وقت رحمان مارو تو سالن بخش می دید دست تکون می داد و می خندید
فکر نکنید ما بلد نبودیما!!!
فقط نیت خنده ی رحمان بود
هوالخلاق البصير
پاسخحذفسلام
انشاالله... .
التماس 2a... .
خلاق بين ... .
ارادتمند : ...::: a creative mind a min :::...
به...::: a creative mind a min :::... گرامی:
پاسخحذفسلام
انشا الله
ممنون که سرزدید
در پناه حق
اللهم اشفع کل مریض
پاسخحذفبه دعایتان محتاجم
به majnon گرامی:
پاسخحذفسلام
الهی آمین
محتاجیم به دعا
ممنون که سرزدید
در پناه حق
سلام همکار و همراه عزیز
پاسخحذفاون بیمار برعکس خیلی های دیگه همه ی دردشو فرو می خورد و دم بر نمی آورد تا مبادا درد درونش بیرون بریزه و اطرافیانش رو ناراحت کنه.....
جالبه هم ما محتاج دعای اوناییم و هم اونا محتاج دعای ما.
پس برای هم و در حق هم دعا کنیم مخصوصا توی شبای قدری که پیش رو داریم.
نوار قلب رحمان به یاد ماندنی ترین نوار قلب عمرم بود...
سلام و درود بر تو ای بزرگ اندیش
پاسخحذفآخ گفتی واقعا ما به دعای اونا احتیاج داریم
انشا الله دعای دو طرف در حق هم قبول واقع بشه
نوار قلب رحمان از یاد نرفتنیه
ممنون مثل همیشه
موفق باشی
در پناه حق
طبیبان را ز بالینم برانید !
پاسخحذفهاهاها
نمی دونم یهو یاد این شعر مشیری افتادم!
راستی دکتر شدین رفته دیگه بهونه نیارینو تواضعم به خرج ندین ...
و اما بعد ...
خب درسته معلمی شغل انبیاست اما دلیل نمیشه به اونا دکترای بشر نگیم
دکتری جالبه
به صابر خسروی گرامی:
پاسخحذفسلام
طبیبان را برانید امدادگران میانا....خود دانید
ما همون امدادگر.... هر کسی را بهر کاری ساختند
ممنون که سرزدید
موفق باشید
در پناه حق
سلام
پاسخحذفاول وقتی با یه جسم سرد و بی روح و زرد مواجه میشی زجر می کشی می ترسی وحشت می کنی...ولی وقتی خوب نگاه می کنی خواهی فهمید که ما ادم ها اونی نیستیم که علم زیست شناسی بتونه تشریحش کنه...ما ادما اونی نیستیم که علم روانشناسی میگه...ما ادما اونی نیستیم که عظمت روح و قلب و احساسمون توی دنیای اهن و پلاتین و اقتصاد و فیزیک و شیمی و صنعت و دارو تعریف بشه ...و مردنیته اجتماع اونها رو یه کلونی بدونه و اونو تحلیل کنه...ما چقدر زود دچار فراموشی می شویم...کمتر از 25 ساله که پامون رو روی خاک زمین گذاشتیم و نسیان افت جونمون شد
خانم کاکا زنی که دیگه از چشمای بی رمقش هیچ چیز خونده نمیشد اما از عشق فرزندانش بهش خیلی چیزا دستت می اومد...
و رحمن که نوار قلب سه و نیم متری دنیای مدرن هم نمی تونست همه ی منحنی های قلبش رو برامون نقاشی کنه
اماخنده هاش برامون محبت رو ترجمه می کرد
...
و خدا هنوز همون کسیه که مریضا رو شفا میده...
برای همه ی مریضا دعا کنیم...
ببخشید که طولانی شد
یا حق
به دوست خوبم آقاشاهی عزیز و گرامی:
پاسخحذفسلام و درود
گُل گفتی یعنی همیشه گَل میگی
اره... اره... خانم کاکا پیر زنی که دیگه کاری از دستش برای خودش بر نیومد... اما فرزندانی داشت چون کوه در کنارش...خدا برای هم نکهشون داره
رحمان و خنده هاش زندگی بود... پسر ساده دل پاک
جسمی نا همگون ...دلی همواره و زلال
خدا دل ما مریضا رو شفا بده
ممنون از حضورت
آشنای قدیمی
خواهش ایرم... بالام
در پناه حق
خنده رحمان
پاسخحذفرضایت رحمان
دعای رحمان
دعای بیمار بر نمی گرده
پس اینبار
خنده رحمان از خنده رحمان
رضایت رحمان از رضایت رحمان
اجابت رحمان از دعای رحمان
همین بس که ماندید در ذهنش
ماندید در خاطرش
ماندید در خاطره اش
ماندید در دعایش
خشنودی خدا، نوش جانتان
به سين جين گرامي:
پاسخحذفانشا الله كه با دعاي رحمان، خداي رحمان هم نظري به ما كنه
خاطراتي به ياد ماندني
و تكرار نشدني
ممنون كه سرزديد
موفق باشيد
در پناه حق